loading...
عشق خاموش
radin بازدید : 12 یکشنبه 12 آبان 1392 نظرات (1)

 

میـ شـــود کمــی بهـ یادمـ بآشـی؟...

 

میـ دآنــمـ {!}

کــآر دآری {!}

سرت شلــوـغ اَسـت {!}

میـ دآنــمـ دوبـآره عآشـق شــده اـی{!}

 

همیــن کـه فقـط لحظــه اـی بـه ذهنـت خطـور کنــد ،

 

یــک جآیی،..

کســی قــبـل خوآبــ ـش

                                              بــ

 

 یــآدت ســیــگـار دود 

 

میـ 

 

کـنـد

کآفیــست...

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط فرناز در تاریخ 1392/08/12 و 23:24 دقیقه ارسال شده است

چقدر دلم برايت تنگ شده
آنقدر که فقط نام زيباي تو در آن جاي مي گيرد
عزيز من ، قلب من
اي کاش مي شد اشک هاي طوفاني ام را قطره قطره جمع کرد
تا تو در درياي غم آلود آن غروب چشمانم را نظاره کني
اي کاش مي شد فقط يک بار
فرياد بزنم
دوستت دارم
و تو صدايم را مي شنيدي
نمي دانم چطور ، کجا و چگونه بايد به تو برسم؟
اي کاش به جاي عکس زيبايت
وجود نازنينت پيش رويم بود
و حرف هاي نا گفته ام را مي شنيدی
به راستي که تو اولين عشق راستينم هستي
شايد در گذشته هرگز اينچنين عاشق نشده بودم
اما؛
حال خوب مي دانم که فقط با شنيدن نام زيبايت
چشمانم بي اختيار مي بارد
اي اميد آخرينم
بدان که هر روز ، هر ساعت و هر لحظه
به در گاه آفريدگار تو دعا مي کنم
تا فقط يک بار بتوانم
چشمانم را زنداني نگاهت کنم


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 26
  • کل نظرات : 11
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 12
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 12
  • بازدید ماه : 14
  • بازدید سال : 14
  • بازدید کلی : 616